عشق سیری چند
عشق و صدا

برای دانلود برو روی عکس کوچک بالا کیکی کنید


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ یک شنبه 21 تير 1394برچسب:یاهو مسنجر , دانلود یاهو مسنجر , جدید ترین یاهو مسنجر , , ساعت 17:16 توسط mohamad

هر بار تنهایی ام را باکسی قسمت کردم

بارفتنش تنهایی ام چندین برابر شد

حالا دیگر در ازدحام تنهایی خودم را گم کرده ام

بدجور دلم هوای خودم را کرده است


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:تنهایی, رفتن , سمیرم, چت سمیرم , , ساعت 14:17 توسط mohamad

برای من این ساعت هــا جــور خاصی میگذرنــــد..
نمی دانــی !
هیچ کس نمی دانــد !
پشت نبودن هـــای تــو
زمان چـــه بی رحمانه نبضش می زند..


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:نبودن , زمستان ,عکس متحرک , بی رحمی , , ساعت 12:16 توسط mohamad

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت…
                            ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:عشق مادری, محبت مادری, شمع نیمه سوخته, مادر, , ساعت 11:16 توسط mohamad

عكس هاي ديدني و ناز يك دختر امريكايي شبيه باربي

عكس هايي فوق العاده زيبا از يك دختر 16 ساله در امريكا با شباهت بسيار به عروسك باربي

بقیه عکس ها در ادامه مطالب


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:باربی, دختر آمریکایی, دختر شبه باربی, دختر 16 ساله , , ساعت 1:42 توسط mohamad

خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی.
ای دنیای پر از سراب این را بدان:
اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد.
اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم.
اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم.
اصلا
 هر چه خواهی کن، هر چه خواهی باش...

ولی همیشه این را بدان

 من، خدا را دارم.


برچسب‌ها: ادامه مطلب

یک روز مردی قصد سفر کرد، دختر مجردی هم داشت که امکان بردن وی نبود، با خودش گفت دخترم را نزد امین مردم شهر می برم و بعد عازم سفر خواهم شد. دختر را نزد شیخ برد و ماجرا را برایش توضیح داد و شیخ هم قبول کرد. شب شد و دختر دید شیخ هوس شوم به سرش برده است، دختر با زحمت فراوان توانست فرار کند، هوا خیلی سرد بود، دختر بعد از فرار هیچ لباس گرمی بر تن نداشت، در راه دید که چند نفر، گرد آتش جمع شده اند و مستانه مشغول نوشیدن شراب هستند، با خودش گفت آن امین مردم بود و قصد شوم کرده بود، مستان که جای خود دارند. یکی از آنها دختر را دید و به دوستانش گفت: که سرشان را به زیر بیندازند، در بین این صحبت ها دختر از شدت خستگی و سرما از حال رفت، یکی از آن ها دختر را به آغوش گرفت و در کنار آتش قرار داد تا گرمش شود، مدتی بعد دختر بهوش آمد دید که سالم و گرم است و آنها هم کاری به او ندارند، در آن لحظه گفت: یک پیک هم مرا مهمان کنید و بعد از آن این شعر را سرود:
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
ترک تسبیح و دعا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند


.......................................................................

نکته:
مفهوم داستان، مجازات کردن شخص یا افراد خاصی نیست یا اینکه چه کسی درستکار است، بلکه مفهوم، انسانیت این افراد است، و مطمئنن
کسانی که گناهی انجام داده و به خود ظلم کرده اند هیچگاه از رحمت خداوند به دور نیستند و کسانی هم که یک عمر دم از بندگی خداوند می زنند امکان لغزششان در هر لحظه هست و خوب بودن به بسیاری روزه و نماز نیست.
پس
هر کسی که هستیم
باید در همه جا مواظب کردارمان باشیم و قبل از هر کاری رسم جوانمردی و انسانیت پیشه کنیم.


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:عشق, خداوند, دختر تنها, مستان, آتش, مهرداد, , ساعت 19:43 توسط mohamad


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:ادمین ,raidcall, admin , user, عکس باحال , در گیری , , ساعت 18:1 توسط mohamad


برچسب‌ها: ادامه مطلب
+ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:ورزش , چین , ورزش چینی, , ساعت 13:10 توسط mohamad